مدح و مصیبت امام حسین علیه السلام
قامتت را چو قـضـا بهر شهـادت آراست با قضا گفت مشيّت كــه قيامت برخاست دشمنت كشت ولى نور توخاموش نگشت آرى آن جلوه كه فانى نشود نور خداست نه بـقـا كرد سـتـمگـر نه بجــا مـانـد ستـم ظالم از دست شد و پايــه مظلوم بجاست زنده رازنده نخوانند كه مرگ ازپى اوست بلكه زنده است شهيدى كه حياتش زقفاست دولت آن يافت كه در پاى تو سرداد ولى اين قبا راست نه برقامت هر بى سروپاست تو در اوّل، سر وجان باختى اندر ره عشق تا بدانـنـد خـلايق، كه فـنـا شـرط بقـاست منكسف گشت چو خورشيدِ حقيقت بجمال گر بگـريـنـد ز غـم ديـده ذرّات رواسـت رفت برعرشه نى تا سرت اى عرش خدا كرسى و لوح و قلم بهر عزاى تو بپاست |